doran
وهاب دوران
دسته دوم جنس عالی میخرم
کاسه وظرف سفالی میخرم
گر نداری٬ کوزه خالی میخرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است ونان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقآ مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت: آقا سفره خالی می خری؟
یادمان باشد که یادمان باشد.
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در جمعه 26 آبان 1391برچسب:دخترک تنها, ساعت
13:9 توسط doran| نظر بدهيد |
Power By:
LoxBlog.Com |